loading...
مذنب
mohammad reza ghazi بازدید : 40 یکشنبه 10 فروردین 1393 نظرات (0)

دانشمندى كه از علمش استفاده شود ، از هفتاد هزار عابد بهتر است

به نام خدا

خوانندگان محترم این وبلاگ به یاد خود داشته باشید قبل از خواندن مطالب وبلاگ خدارا به یاد داشته باشید

امعنی لغت مذنب به فارسی گناه کار است

مراقب افکارت باش که به گفتارت تبدیل می شوند.


مراقب گفتارت باش که آنها به کردارت تبدیل می شوند.


مراقب کردارت باش که آنها به عادت تبدیل می شوند.


مراقب عادتت باش که آنها به شخصیتت تبدیل می شوند.


مراقب شخصیتت باش که آنها به سرنوشتت تبدیل می شوند



mohammad reza ghazi بازدید : 26 دوشنبه 18 فروردین 1393 نظرات (1)
دانایی الله در قرآن ترجمه ی برخی از آیات مربوط به دانایی الله: · آیا در زمین سیر وسفر نکرده اند تا فرجام کسانی را که پیش از آن ها بودند و از ایشان نیرومندتر بودند،بنگرند که چگونه بوده است وهیچ چیز،نه در آسمان ها و نه در زمین از(حیطه ی قدرت)الله راه فرار ندارد؛او همواره دانا و توانا است.سوره فاطر/آیه44 · آیا کسی که آسمان ها زمین را آفریده است،بر آفریدن مانند آن ها توانا نیست؟چرا!او آفریننده ی داناست.سوره یس/آیه81 · معبودی جز الله،که پیروزمند داناست،وجود ندارد.سوره آل عمران/آیه18
mohammad reza ghazi بازدید : 29 دوشنبه 18 فروردین 1393 نظرات (0)
کار نیک و نیکوکاری در قرآن ترجمه ی برخی از آیات مربوط به کار نیک ونیکوکاری: · کسانی که به الله و روز بازپسین ایمان آورند و کار نیک انجام دهند،پاداششان نزد پروردگارشان است نه بیمی بر آنهاست و نه اندوهگین می شونند.سوره البقره/آیه62 · هر کس از مرد یا زن کار نیک انجام دهد،در حالی که ایمان داشته باشد با زندگانی پاک و پاکیزه ای زنده اش می داریم و به نیکوتر از آنچه کرده اند،پاداش خواهیم داد.سوره النحل/آیه97 · کسی که کار نیک و شایسته انجام دهد،مرد باشد یا زن و ایمان داشته باشد،به بهشت در آیند و در آن جا بی حساب روزی داده شوند.سوره المؤمن/آیه40 · مال ها و فرزندانتان چیزی نیست که شما را به ما نزدیک گرداند مگر کسانی که ایمان آورده و کار نیک و شایسته انجام دهند که برای آنان پاداشی دو چندان است در برابر آنچه داده اند و ایشان در غرفه های بهشتی در امن و امان می باشند.سوره سبا/آیه37 · کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک و شایسته کردند،باغ های بهشت جایگاه پذیرایی آنان است-جاودانه در آن خواهند ماند و هرگز انتقال از آن را آرزو نکنند.سوره الکهف/آیه107و108
mohammad reza ghazi بازدید : 32 یکشنبه 17 فروردین 1393 نظرات (0)
صفات آدمی در قرآن ترجمه ی برخی از آیات مربوط به صفات آدمی: · آیا آدمی به یاد نمی آورد که ما او را آفریدیم و حال آن که پیش از آن چیزی نبوده است؟سوره مریم/آیه67 · آدمی حریص و ناشکیبا آفریده شده،هرگاه او را بدی رسد ناله و زاری کند و چون خیری به او رسد،بخل و خست ورزد.سوره المعارج/آیات19و20و21 1و2و3
mohammad reza ghazi بازدید : 30 شنبه 16 فروردین 1393 نظرات (0)


1- امام حسين عليه السلام:
اَلخُلقُ الحَسَنُ عِبادَةٌ؛
خوش اخلاقى عبادت است.

(كنزالعمال، ج13، ص151، ح36472)

2- امام صادق عليه السلام:

إنَّ مِمّا يُزَيِّنُ السلامَ الخلاقُ الحَسَنَةُ فيما بَينَ النّاسِ؛
خوش اخلاقى در بين مردم زينت اسلام است.

(كنزالعمال، ج10، ص143، ح28731)

3- امام على عليه السلام:

مَن حَسُنَت خَليقَتُهُ طابَت عِشرَتُهُ؛
هر كس خوش اخلاق باشد، زندگى اش پاكيزه و گوارا مى گردد.

(نهج البلاغه، خطبه 184)

4- امام صادق عليه السلام:

اَلبِّرُ وَحُسنُ الخُلقِ يَعمُرانِ الدِّيارَ وَيَزيدانِ فِى العمارِ؛
نيكى و خوش اخلاقى، شهرها را آباد و عمرها را زياد مى كند.

(التوحيد، ص 63)

5- امام على عليه السلام:

حُسنُ الخلاقِ يُدِّرُ الرزاقَ وَيونِسَ الرِّفاقَ؛
خوش اخلاقى روزى ها را زياد مى كند و ميان دوستان انس و الفت پديد مى آورد.

(نهج الفصاحه، ح 781)

6- پيامبر صلى الله عليه و آله:

حَسِّنوا أَخلاقَكُم وَ الطُفوا بِجيرانِكُم وَأكرِموا نِساءَ كُم تَدخُلُوا الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ؛
اخلاق خود را نيكو كنيد و با همسايگان خود مهربان باشيد و زنان خود را گرامى بداريد تا بى حساب وارد بهشت شويد.

(التوحيد، ص 127)

7- امام على عليه السلام:

عَوِّد نَفسَكَ الجَميلَ فَبِاعتيادِكَ إِيّاهُ يَعودُ لَذيذا؛
خودت را به كارهاى زيبا (خدا پسندانه) عادت بده كه اگر به آنها عادت كنى برايت لذت بخش مى شوند.

(نهج البلاغه، خطبه 178)

8- امام على عليه السلام:

رَوِّضوا أَنفُسَكُم عَلَى الخلاقِ الحَسَنَةِ فَإِنَّ العَبدَ المُؤمِنَ يَبلُغُ بِحُسنِ خُلقِهِ دَرَجَةَ الصّائِمِ القائِمِ؛
خودتان را بر خوش اخلاقى تمرين و رياضت دهيد، زيرا كه بنده مسلمان با خوش اخلاقى خود به درجه روزه گير شب زنده دار مى رسد.

(نهج البلاغه، خطبه 91)

9- امام صادق عليه السلام:

لَمّا سُئِلَ عَن حَدِّ حُسنِ الخُلقِ: تُلَيِّنُ جانِبَكَ وَتُطَيِّبُ كَلامَكَ وَتَلقى أخاكَ بِبِشرٍ حَسَنٍ؛
در پاسخ به پرسش از معناى خوش اخلاقى فرمودند: نرمخو و مهربان باشى، گفتارت پاكيزه و مؤدبانه باشد و با برادرت با خوشرويى برخورد كنى.
(غررالحكم، ج2، ص451، ح3260)

10- پيامبر صلى الله عليه و آله:

أَلا اُنَبِّئُكُم بِخيارِكُم؟ قالوا: بَلى يا رَسولَ اللّه . قالَ: أَحسَنُكُم أخلاقا المُوَطِّئون اَكنافا، الَّذينَ يَألِفونَ ويُؤلَفونَ؛
آيا شما را از بهترين افرادتان خبر ندهم؟ عرض كردند: چرا، اى رسول خدا. حضرت فرمودند: خوش اخلاق ترين شما، آنان كه نرمخو و بى آزارند، با ديگران انس میگيرند و ديگران نيز با آنان انس و الفت مى گيرند.

(غررالحكم، ج6، ص441، ح10926)


mohammad reza ghazi بازدید : 35 پنجشنبه 14 فروردین 1393 نظرات (0)

خداوند متعال گسستن پیوند با والدین را نکوهیده و درباره آن تهدید کرده است. کسانی که پدر و مادر را تحقیر و به آنان اهانت می‌کنند به سرانجامی بد گرفتار می‌شوند. به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، در قرآن کریم آمده است: «وَالَّذِی قَالَ لِوَالِدَیْهِ أُفٍّ لَکُمَا أَتَعِدَانِنِی أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِی وَهُمَا یَسْتَغِیثَانِ اللَّهَ وَیْلَکَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَیَقُولُ مَا هَٰذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ( 17 ) أُولَٰئِکَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ ۖ إِنَّهُمْ کَانُوا خَاسِرِینَ» (آیات 17 و 18 «سوره احقاف») «و آن کس که به پدر و مادر خود، آنگاه که او را به پذیرش رستاخیز فراخواندند، گفت اُف بر شما... اینان کسانی‌اند که آن سخن (وعده عذاب) درباره آنان به حقیقت پیوست. در حالی که در میان امت‌هایی از جنیان و آدمیان هستند که پیش از آنان در گذشتند. قطعا اینان زیانکارند» این آیه تنها درباره فرزندان کفرپیشه نیست، بلکه محور آن، نکوهش اهانت و تحقیر والدین است، چنانچه که خدا در آیه‌ای دیگر، این کار را نکوهیده و فرموده است: «... فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا ...» (آیه 23 سوره «اسراء») «و ... به آنان کلمه‌ای ناخوشایند مگوی و با آنان پرخاشگری مکن» رسول خدا(ص) نیز فرمود: "از ستم بر والدین بپرهیزید، زیرا بوی بهشت از راهی هزار ساله به مشام می‌رسد؛ ولی عاق والدین... آن را نمی‌یابد." امام صادق(ع) فرمود: "پایین‌ترین مرتبه عاق والدین شدن، افّ گفتن به آنها است. اگر خدا چیزی کمتر از اُف گفتن نشان می‌داشت، از آن نهی می‌کرد." همچنین فرمود: "هرکس به والدین خود در حالی که به او ستم کرده‌اند خشمگینانه بنگرد خدا نمازش را نمی‌پذیرد"

منبع: مفاتیح‌الحیات، مولف: آیت‌الله عبدالله جوادی آملی، ناشر: مرکز نشر اسراء، نوبت چاپ: سوم، بهار 1391 پایگاه تخصصی ترجمه قرآن کریم www.maarefquran.net

mohammad reza ghazi بازدید : 24 پنجشنبه 14 فروردین 1393 نظرات (0)

گناه زبان اسلام دین صلح و آرامش است و هر یک از ما در برابر یکدیگر وظیفه داریم تا به یکدیگر احترام گذاشته و قدر یکدیگر را بدانیم وبا اعمال و رفتار هایمان یکدیگر را آزار ندهیم.در اسلام هریک از جوارح در برابر خداوند متعال مسئول است و زبان یکی از آن اعضا است که هم می‌توان از آن خوب استفاده کرد و سخنان نیکو گفت وهم از آن بد استفاده کرد و با آن دیگران را آزرد در این مقاله به برسی برخی از گناهان زبانی می‌پردازیم. 1-اهانت و تحقیر از بزرگ‌ترین گناهان در اسلام اهانت کردن به دیگران است و شخص اهانت کننده خود ذلیل و خوار است و در حدیث آمده است:هیچ مومن فقیری را تحقیر نکنید به درستی که هر کس مومن تهیدستی را تحقیر نموده و کوچکش کند خدا او را تحقیر می‌کند و همواره مورد خشم و غضب قرار خواهد داد تا از تحقیر کردن بیرون رود یا توبه کند (بحارالانوار 75/146) 2-فخر فروشی از یکدیگر گناهان که متاسفانه در جامعه رواج بسیار پیدا کرده است فخر فروشی است انسان‌هایی که به خود می‌بالند و در حقیقت حقیر و پست هستند.در قرآن آمده است :(ان الله لایحب کل مختال فخور لقمان 18 )خداوند هیچ مغرور خودستایی را دوست ندارد تهدید کردن دیگران دور از شأن انسان است و انسان حق ندارد شخص مومن را تهدیدهای ناروا کند و تهدید می‌تواند به هر صورتی باشد تهدید زبانی و یا عملی .پیامبر خدا فرمودند:هر کس با نظری به مؤمنی نظر کند تا او را بترساند خداوند او را خواهد ترساند در روزی که هیچ سایه‌ای جز سایه خداوند در بین نخواهد بود 3-رسوا کردن گناه رسوا کردن گناه در میان دیگران گناهی بس بزرگ است واگر انسان گناهی دارد باید آن را با خدای خویش در میان بگذارد وبا او سخن بگوید.امام رضا می‌فرمایند :پوشاننده گناه کارش معادل هفتاد هزار کار نیک است و بازگو کننده گناه خوار است و پوشاننده بخشیده شده.(عیون الاخبارالرضا 12/412) راز داری 4- عدم حفظ رازهای شخصی انسان باید رازهای خود را برای خود نگه دارد و آن را نزد کسی بازگو نکند در احادیث آمده است سرّ تو تا زمانی که گشوده نشده سبب سرور است و هنگامی که گشوده شد باعث اندوه می‌شود.(عزرالحکم /436) 5-پرهیز از سخنان لغو و بی فایده گفتن سخنان بیهوده در مجالس و یا فرستادن پیامک ها و یا ایمیل‌های بی فایده نیز در این زمره قرار دارد حضرت علی علیه السلام بارها فرموده اند که:ای مردمان تقوا پیشه کنید که انسان عبث آفریده نشده است تا بازی کند و به خود رها نشده تا یاوه بگوید(نهج البلاغه قصاره37) 6-سوال‌های بیجا سوال‌های بی جا بی اساس نیز از گناهان زبان است می‌تواند به جای طرح سؤالات بیهوده اندیشه کند و بیاموزد.در قرآن سوره‌ی مائده آیه 101/102آمده است اهل ایمان از چیزهایی سؤال نکنید که اگر برایتان آشکار شود شما را به ناراحتی وادار می کند و اگر در هنگام نزول قرآن سوال نمایید آشکارتان می گردد و خداوند از آنها می‌گذرد واو بخشیده و مهربان است. 7-عذر خواهی بدون دلیل عذر خواهی بدون دلیل بر گناهان می‌افزاید و سودی ندارد حضرت علی در حدیثی می‌فرمایند:زیاد پوزش خواستن گناهان را بیشتر می‌کند (غرر الحکم/241) 8- عیب جویی از دیگر گناهان کبیره عیب جویی کردن از دیگران است انسان‌هایی که مکرر از دیگران عیب جویی می‌کنند موفق نمی‌شوند و حرمتی برای خود نگهداری نمی‌کنند.از امام صادق نقل شده است هر کس مومنی را سرزنش به گناهان کند خداوند او را هم در دنیا وهم در آخرت چنین خواهد کرد (اصول کافی 2/356) رسوا کردن گناه در میان دیگران گناهی بس بزرگ است واگر انسان گناهی دارد باید آن را با خدای خویش در میان بگذارد وبا او سخن بگوید.امام رضا می‌فرمایند :پوشاننده گناه کارش معادل هفتاد هزار کار نیک است و بازگو کننده گناه خوار است و پوشاننده بخشیده شده 9-تهدید کردن دیگران تهدید کردن دیگران دور از شأن انسان است و انسان حق ندارد شخص مومن را تهدیدهای ناروا کند و تهدید می‌تواند به هر صورتی باشد تهدید زبانی و یا عملی .پیامبر خدا فرمودند:هر کس با نظری به مؤمنی نظر کند تا او را بترساند خداوند او را خواهد ترساند در روزی که هیچ سایه‌ای جز سایه خداوند در بین نخواهد بود(جامع الاخبار127) 10-چاپلوسی چاپلوسی متاسفانه در دنیای امروز انسان‌های بسیاری دچار تملق و دروغگویی شده‌اند و دروغ می‌گوید تا مقام ثروت و یا موقعیت بهتری پیدا کنند.در اسلام چاپلوسی جز اخلاق اهل ایمان نیست و بسیار مذموم است.(گمراه کردن و مشورت دادن نادرست ) اگر کسی به خاطر مشورت کردن سراغ آمده باید تا جایی که می‌توانیم به او راست بگوییم و او را یاری کنیم و در حقیقت امین او باشیم .حضرت علی می‌فرمایند : خیانت تسلیم شونده و طرف مشورت درلاورترین امر هاست و بزرگترین شرها و سبب عذاب و سختی روز قیامت.(غرر الحکم397) 11-دروغ دروغگو دشمن خداست در طول زندگی بشر این دروغ بوده است که بشر را به گمراهی کشانده است و انسان های دروغگو به تعبیری دشمن خدا هستند. حضرت رسول می‌فرمایند:بر شما باد بر دوری از دروغ به بدی‌ها رهنمون می‌شود و بدی ها به آتش رهنمون می کند.(جامع الاخبار149) 12-وعده دادن دروغ وعده دادن دروغ انسانها را به یکدیگر بی اعتماد می کند و نظام اخلاقی اجتماع را از بین می‌برد وعده دروغ خشم خداوند را بر می انگیزد حضرت علی در نامه ای به مالک اشتر فرمود: بپرهیز از تحلف از وعده‌ای که به مردم داده‌ای... . 13- فحاشی انسان‌های که سخنان زشت می‌گویند و فحاشی می‌کنند باعث نزاع و درگیری می‌شوند و یک سخن زشت انسان را به قهقرا.می کشانند.حضرت علی می‌فرمایند:هر کس فحاشی نثار کسی کند حسد کننده خویش را آسوده خاطر و شاد کرده است. شوخی اگر برای شادی و لذت باشد خوب است اما اگر نا به جا باشد مورد قبول نیست و اسلام آن را نکوهش می‌کند و افراط شوخی باعث دشمنی و بدبختی است.افراط نمودن در شوخی سبب جدایی انسان ها از همدیگر است 14-سرزنش حضرت علی در وصف برادر سابق ایمانی‌اش می‌فرمایند:هر کس را در کاری ملامت می‌کرد مادامی که در مثل آن عذر می‌یافت تا عذر خواهی او را بشنود(نهج البلاغه قصار 289) 15-هجو گویی هجو گویی یک گروه و گفتن عیب‌ها و اشکالات آن‌هاست هجو چنان در اسلام مورد نکوهش است که حضرت علی علیه علیه السلام هجو کنندگان را تغزیز فرمودند(وسایل الشیعه 3/443) 16-نسبت دادن زنا نسبت دادن زنا یکی از بزرگ‌ترین گناهان در اسلام و مذهب تشیع است و در قرآن و احادیث بسیار نکوهش شده است در قرآن سوره نور آمده است (و کسانی که به زنان پاک دامن نسبت زنا می‌دهند و سپس چهار گواه مرد عادل بر این نسبت نیاورده اند آنان را هشتاد تا زیانه بزنید و هیچگاه شهادتی را از آن‌ها نپذیرید اینان هم ایشان فاسدان هستند)) (النور41) 17- سخن گفتن در مورد چیزی که نمی دانیم! اگر کسی چیزی را نمی‌داند نباید آن را اظهار کند و باید سخنی بگوید که آن رامی داند و از عهده پاسخ دادن بر می آید.پس آنچه را که نمی‌دانید نگویید زیرا بیشترین حق با آن‌هاست که شما را انکار می‌کنید(نهج البلاغه نامه31) 18- منت گذاشتن وقتی شخصی به کسی خوبی کند نباید منت آن را باطل و بی اثر کند در احادیث آمده است اگر کسی کاری را انجام دهد در حالیکه منت گذارد کاری نکرده است .امام علی می‌فرمایند:هر کس به خاطر احسان نمودنش بر کسی منت بگذارد چنین کسی اصلا نیکی نکرده است.(عزرالحکم718) 19- گزافه گویی حضرت علی گزافه گویی را بدترین .عمل دانسته است .امام علی می‌فرمایند :چه بسیار لاف‌هایی که تلف شدگی را از خود به ارث می‌نهند(غررالحکم/415) سلام 20- سلام نکردن قبل از صحبت کردن یکی از نشانه‌های ادب این است که انسان قبل از صحبت کردن سلام کند و اینگونه اظهار ادب نماید. امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: جواب کسی را پیش از سلام به کلام آغاز ننمایید. (مستدرک الوسایل 2/68) 21-شوخی‌های بیجا شوخی اگر برای شادی و لذت باشد خوب است اما اگر نا به جا باشد مورد قبول نیست و اسلام آن را نکوهش می‌کند و افراط شوخی باعث دشمنی و بدبختی است.افراط نمودن در شوخی سبب جدایی انسان ها از همدیگر است(جامع السعادات30013) در اسلام کسی حق ندارد کسی را سر کوفت زد بلکه اگر در کسی ایراد و یا اشکالی دید باید با احترام به او بگوید و او را مورد عتاب قرار ندهد.حضرت علی علیه السلام در مباحثه ای فرمودند:من دوست ندارم که شما بر زبان و لعن گو باشید 22- قسم نابجا و نادرست امروزه مغازه‌ها و فروشگاه ها و موارد دیگر می‌بینیم که برای فروش یک کالا و...افراد دروغ می‌گویند و قسم به خداوند یاد می‌کنند. امام صادق در حدیثی می‌فرمایند:به خداوند نه به راست و نه به دروغ سوگند نخورید که همانا می‌فرمایند :خداوند را عرصه سوگندهای خود قرار ندهید(من لا یحضرالفقیه4/111) 23- سر کوفت زدن در اسلام کسی حق ندارد کسی را سر کوفت زد بلکه اگر در کسی ایراد و یا اشکالی دید باید با احترام به او بگوید و او را مورد عتاب قرار ندهد.حضرت علی علیه السلام در مباحثه ای فرمودند:من دوست ندارم که شما بر زبان و لعن گو باشید(الاخبارالطوال165) 24- سخن چینی خبر کشی و سخن بردن و نقل سخن از کسی برای شخصی دیگر نه در اسلام بلکه در منطق هیچ انسان عاقلی نمی‌گنجد حضرت محمد می‌فرمایند(سخن چین هرگز به بهشت وارد نخواهد شد) (مستدرک الوسایل 11/111) این‌ها اندکی از عیوبی بودند که زبان سبب آن است و انسان با زبان خود مرتکب گناهان دیگری شود پس باید انسان هر لحظه مراقب اعمال و رفتار خود باشد و سعی کند از آزردن دیگران با زبان خود بپرهیزد و به تعبیر دیگر زیبا سخن بگویید تا زیبا سخن بشنوید.

 

منبع:http://WWW.niksalehi.COM/din-andishe

mohammad reza ghazi بازدید : 26 چهارشنبه 13 فروردین 1393 نظرات (0)

شهادت حضرت فاطمه (س) لحظات وداع حضرت فاطمه علیهاالسلام در اوراق تاریخ در منابع شیعه و سنی در زمینه شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام مطالبی اعم از تاریخی و روایی ذکر شده است که در این مطلب اجمالا به آن می‌پردازیم. سلیم بن قیس می‌گوید: از ابن‌عباس شنیدم كه می‌گفت: چون بیماری حضرت فاطمه علیهاالسلام شدید شد، علی‌علیه السلام را طلبید و فرمود: "وصیت می‌كنم تو را كه بعد از من با امامه دختر خواهر من زینب ازدواج کنی و تابوت مرا چنانچه ملائكه برای من وصف كردند، بسازی، و نگذاری احدی از دشمنان خدا در[تشییعٍ] جنازه من حاضر شوند. پس همان روز فاطمه علیهاالسلام از دنیا رحلت كرد. از صدای گریه، مدینه به لرزه در آمد و مردم را دهشتی روی داد مانند روز وفات حضرت رسالت صلی الله علیه و آله و سلم." پس ابوبكر و عمر به تعزیه حضرت علی علیه السلام آمدند و گفتند: تا ما حاضر نشویم بر دختر رسول خدا نماز نگزار. چون شب رسید، حضرت علی علیه السلام، عباس و فضل پسر او و مقداد و سلمان و ابوذر و عمّار را طلبید و بر جنازه حضرت فاطمه علیهاالسلام نماز گزارد و او را دفن نمود. چون صبح شد، مقداد به ابوبكر و عمر گفت: ما دیشب فاطمه را دفن كردیم. عمر به ابوبكر گفت: نگفتیم چنین خواهند كرد؟ عباس گفت: فاطمه خود چنین وصیت كرده بود كه شما بر او نماز نخوانید. عمر گفت: شما كینه قدیم خود را هرگز ترك نمی‌كنید، والله كه می‌روم او را از قبر در آورم و بر او نماز می‌كنم. امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: به خدا سوگند اگر این کار را انجام دهی، شمشیر خود را از غلاف بكشم و در نیام نكنم تا تو را و جماعت بسیاری را به قتل رسانم. بعد از این، ایشان توطئه كردند كه علی علیه السلام را به قتل رسانند و گفتند: تا او را نكشیم ما به اهداف خود نمی‌رسیم. ابوبكر گفت: چه كسی این جرأت را می‌كند؟ عمر گفت: خالد بن ولید. پس او را طلبیدند و گفتند: می‌خواهیم تو را بر امر عظیمی بگماریم. گفت: مرا بر هر کاری می‌خواهید بگمارید، اگرچه بر كشتن علی باشد. گفتند: از برای همین تو را طلبیدیم. خالد گفت: چه وقت او را به قتل برسانم؟ ابوبكر گفت: در وقت نماز در پهلوی او بایست، چون سلام نماز گوید گردن او را بزن. چون در آن وقت، اسماء بنت عمیس كه پیشتر همسر جعفر طیّار بود در خانه ابوبكر زندگی می‌كرد. بر توطئه ایشان مطلع شد، كنیزك خود را گفت: برو به خانه علی و فاطمه علیهاالسلام به دور خانه ایشان بگرد و این آیه را بخوان. " وَ جاءَ رَجُلُ مِن اَقصَا المَدینَةِ یَسعَی قَالَ یا مُوسَی اِنَّ المَلاَ یَاتَمِروُنَ بِکَ لِیَقتُلوکَ فَاخرُج اِنّی لَکَ مِنَ النّاصِحِین."(سوره قصص؛ آیه 20) چون كنیزك آمد و این آیه را خواند، علی علیه السلام فرمود: به خاتون خود بگو: خدا تو را رحمت كند، ایشان قدرت آن ندارند، اگر ایشان مرا بكشند چه كسی با ناكثان و قاسطان و مارقان قتال خواهد كرد. پس حضرت وضو ساخت و به مسجد رفت و مشغول نماز شد. خالد بن ولید آمد و در پهلوی آن حضرت ایستاد، پس ابوبكر در اثنای نمازش پشیمان شد، ترسید كه اگر علی علیه السلام شمشیر بكشد؛ اول او را بكشد، پس تشهدش را بسیار طول داد تا آن كه نزدیك شد تا آفتاب در آید، زیرا می‌ترسید كه اگر سلام بگوید خالد به گفته او عمل كند و فتنه‌ای بر پا شود، پس پیش از سلام نمازش گفت: ای خالد! مكن آنچه را گفته بودم، اگر بكنی تو را خواهم كشت.(كتاب سلیم بن قیس؛ ص 255/ احتجاج؛1/240) و این فتنه دفع شد. علامه مجلسی می‌نویسد: در مدت زندگانی آن بانو علیهاالسلام بعد از پدر بزرگوارش، اختلاف نظر بسیاری میان خاصّه و عامّه می‌باشد، از شش ماه بیشتر و از چهل روز كمتر نگفته‌اند، و احادیث معتبر دلالت می‌كند بر آن كه بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پیغمبر، هفتاد و پنج روز بوده است. ابوالفرج اصفهانی در كتاب مقاتل الطالبیین از حضرت امام محمّدباقر علیه السلام روایت كرده است: مدت بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پدر خود؛ سه ماه بود. همچنین شیخ صدوق روایت كرده است: چون از جانب حق تعالی خبر وفات آن سرور بانوان دو عالم دررسید، امّ ایمن را طلبید و- او معتمدترین زنان نزد آن بانو بود- فرمود: ای امّ ایمن خبر وفاتم، به من رسیده، پس علی را برای من بطلب. چون حضرت امیرعلیه السلام حاضر شد، فرمود: ای پسر عمّ! تو را به انجام مواردی وصیّت می‌كنم. حضرت امیر علیه السلام فرمود: هر چه می‌خواهی بگو، فرمود: وصیت‌های من اول آن است كه امامه دختر زینب را بعد از من به همسری برگزینی كه تربیت كننده فرزندان من باشد و برای ایشان در مهربانی همانند من است، و تابوتی برای من بساز مثل آنچه ملائكه برای من تصویر كردند و به من نشان دادند. حضرت فرمود: ای فاطمه به من بنما كه چگونه ایشان به تو نشان دادند؟ پس فاطمه علیهاالسلام روشی را كه ملائكه از جانب حق تعالی برای او وصف كرده بودند به آن حضرت نشان داد. پس فرمود: وصیت سوم من آن است كه در هر ساعت از شب و روز كه وفات نمایم، در همان ساعت مرا دفن كنی و تأخیر ننمایی، و نگذاری احدی از دشمنان خدا كه بر من ستم كرده‌اند، بر جنازه من حاضر شوند و بر من نماز خوانند. حضرت امیر علیه السلام فرمود: چنین خواهم كرد. پس آن بانوعلیهاالسلام در نیمه شب به ریاض جنّت انتقال یافت. حضرت علی علیه السلام در همان ساعت مشغول تجهیز و تكفین آن حضرت گردید. پس از آن كه از غسل و دفن فارغ شد، جنازه را بیرون آورده و جریدی از درخت خرما روشن كرده و با جنازه آن حضرت بیرون آمدند، تا آن كه در همان شب بر آن حضرت علیهاالسلام نماز گزارند و جسد مطهّرش را دفن كردند...(علل الشرایع؛185) علامه مجلسی می‌نویسد: در مدت زندگانی آن بانو علیهاالسلام بعد از پدر بزرگوارش، اختلاف نظر بسیاری میان خاصّه و عامّه می‌باشد، از شش ماه بیشتر و از چهل روز كمتر نگفته‌اند، و احادیث معتبر دلالت می‌كند بر آن كه بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پیغمبر، هفتاد و پنج روز بوده است. ابوالفرج اصفهانی در كتاب مقاتل الطالبیین از حضرت امام محمّدباقر علیه السلام روایت كرده است: مدت بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پدر خود؛ سه ماه بود.(مقاتل الطالبیّین؛49) در روز وفات آن حضرت نیز اختلاف نظر بسیار است، اكثر علمای امامیه گفته‌اند در روز سوّم جمادی الاول واقع شد. همچنین در سن شریف حضرت فاطمه علیهاالسلام در وقت وفات، اختلاف نظر بسیار است، اكثر روایات معتبر دلالت می‌كند بر آن كه سن شریف آن بانو علیهاالسلام در آن وقت، هیجده سال بوده، و قول صحیح و مشهور میان علمای امامیه همین قول است. در كتاب روضة الواعظین روایت كرده‌اند كه حضرت فاطمه علیهاالسلام را بیماری شدیدی عارض گردید و تا چهل روز ممتد شد، چون خبر وفات آن حضرت علیهاالسلام به او رسید امّ ایمن و اسماء بنت عمیس و حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام را حاضر ساخت و گفت: ای پسرعمّ! از آسمان خبر فوت به من رسیده و من عازم سفر آخرتم، تو را وصیت می‌كنم به چیزی چند كه در خاطر دارم. حضرت امیر علیه السلام فرمود: ای دختر رسول خدا آنچه خواهی وصیت كن. پس بر بالین آن حضرت نشست و هر كه در آن خانه بود بیرون كردند. پس ساعتی هر دو گریستند. حضرت علی علیه السلام سر فاطمه علیهاالسلام را مدتی به دامن گرفت و به سینه خود چسبانید و فرمود: هر چه می‌خواهی وصیت كن، آنچه فرمایی به عمل می‌آورم و امر تو را بر امر خود اختیار می‌كنم. فاطمه علیهاالسلام فرمود: خدا تو را جزای خیر دهد ای پسرعمّ رسول خدا، وصیت می‌كنم تو را اول كه بعد از من امامه را به عقد خود درآوری. او برای فرزندان من مثل من است. پس فرمود: برای من تابوتی قرار ده، زیرا كه ملائكه را دیدم كه صورت تابوت برای من ساختند. پس فرمود: باز وصیّت می‌كنم تو را كه نگذاری كه یكی از آنها كه بر من ستم كرده و حقّ مرا غصب كردند بر جنازه من حاضر شوند، زیرا كه ایشان دشمن من و دشمن رسول خدایند، و نگذاری كه احدی از ایشان و نه از اتباع ایشان، بر من نماز بخوانند، و مرا در شب دفن كنی، در وقتی كه دیده‌ها در خواب باشد. (روضة الواعظین؛151) ابن شهرآشوب و دیگران روایت كرده‌اند چون خواستند كه آن حضرت علیهاالسلام را در قبر گذارند، دو دست شبیه دست‌های رسول خدا صلی الله علیه و آله از میان قبر پیدا شد، و آن حضرت را گرفت و به قبر برد. در كشف الغمّه روایت كرده‌اند چون وفات حضرت فاطمه علیهاالسلام نزدیك شد، اسماء بنت عمیس را گفت: آبی بیاور كه من وضو بگیرم، پس وضو گرفت - به روایتی دیگر غسل كرد - و بوی خوش طلبیده و خود را خوشبو گردانید و جامه‌های نو طلبید، پوشید و فرمود: ای اسماء! جبرئیل در وقت وفات پدرم از بهشت، چهل درهم كافور آورد، حضرت آن را سه قسمت كرد و یك بخش را از برای خود گذاشت و یكی را برای من و یكی را برای علی، آن كافور را بیاور كه مرا به آن حنوط كنند. چون كافور را آورد، فرمود: نزدیك سر من بگذار، پس رو به قبله خوابید و جامه‌ای بر روی خود كشید و فرمود: ای اسماء مدتی صبر كن، بعد از آن مرا صدا کن، اگر جواب نگویم، علی را طلب كن و بدان كه من به پدر خود ملحق گردیده‌ام. اسماء ساعتی انتظار كشید، بعد از آن فاطمه علیهاالسلام را ندا كرد، صدایی نشنید، پس گفت: ای دختر مصطفی، ای دختر بهترین فرزندان آدم، ای دختر بهترین كسی كه بر روی زمین راه رفته است، ای دختر آن كسی كه در شب معراج به مرتبه قاب قوسین او ادنی رسیده است. چون جواب نشنید جامه را از روی مباركش برداشت، دید كه مرغ روحش به ریاض جنّت پرواز كرده است، پس بر روی آن حضرت افتاد و آن حضرت را می‌بوسید و می‌گفت: چون به خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله می‌رسی. سلام اسماء بنت عمیس را به آن حضرت برسان. در این حال امام حسن و امام حسین علیهماالسلام از در آمدند و گفتند: ای اسماء! چرا مادر ما در این وقت به خواب رفته است؟ اسماء گفت: مادر شما به خواب نرفته ولیكن به رحمت خداوندی واصل گردیده است، پس حضرت امام حسن علیه السلام خود را بر روی آن حضرت افكند و روی انورش را می‌بوسید و می‌گفت: ای مادر با من سخن بگو پیش از آن كه روحم از جسد مفارقت كند، و حضرت امام حسین علیه السلام بر پایش افتاد و می‌بوسید و می‌گفت: ای مادر بزرگوار! منم فرزند تو حسین. با من سخن بگو پیش از آن كه دلم شكافته شود و از دنیا مفارقت كنم. پس اسماء گفت: ای دو جگر گوشه رسول خدا بروید و پدر بزرگوار خود را خبر كنید و وفات مادر خود را به او برسانید. پس ایشان بیرون رفتند، چون نزدیك مسجد رسیدند صدا به گریه بلند كردند، پس صحابه به استقبال ایشان دویدند و گفتند: سبب گریه شما چیست ای فرزندان رسول خدا؟ حق تعالی هرگز دیده شما را گریان نگرداند، مگر جای جدّ خود را خالی دیده‌اید و از شوق ملاقات او گریان گردیده‌اید؟ گفتند: مادر ما از دنیا مفارقت نمود. چون امیرالمؤمنین این خبر را شنید، فرمود: بعد از تو خود را به كه تسلی دهم. (كشف الغمة؛2/122) چون این خبر در مدینه منتشر گردید، شیون از خانه‌های مدینه بلند شد، و مردم جمع شده بودند و گریه می‌كردند و انتظار بیرون آمدن پیکر حضرت را می‌كشیدند. پس ابوذر بیرون آمد و گفت: بیرون آوردن آن حضرت را به تأخیر انداختند، پس مردم متفرق شده، برگشتند. چون پاسی از شب گذشت و دیده‌ها به خواب رفت، جنازه را بیرون آوردند، امیرمؤمنان و حسن و حسین علیهم السلام و عمّار و مقداد و عقیل و زهیر و ابوذر و سلمان و بریده و گروهی از بنی‌هاشم و خوّاص آن حضرت، بر آن بانوعلیهاالسلام نمازگزاردند و در همان شب دفن كردند. حضرت علی علیه السلام بر دور قبر آن حضرت هفت قبر دیگر ساخت كه ندانند قبر آن بانو علیهاالسلام كدام است. به روایتی دیگر چهل قبر دیگر را آب پاشیدند كه قبر آن حضرت مشخص نباشد و به روایت دیگر قبر آن حضرت را با زمین هموار كرد كه علامت قبر معلوم نباشد؛ این کارها برای آن بود كه موضع قبر آن حضرت را ندانند و بر قبر ایشان نماز نخوانند و خیال نبش قبر آن را به خاطر نگذرانند.(روضة الواعظین؛151) به این سبب در مورد محل قبر آن بانو علیهاالسلام اختلاف نظر واقع شده است: بعضی گفته‌اند در بقیع نزدیك قبور ائمه بقیع است و بعضی گفته‌اند میان قبر حضرت رسالت و منبر آن حضرت دفن شده است، زیرا كه حضرت فرمود: میان منبر و قبر من باغی از باغ‌های بهشت است و منبر من بر دری از درهای بهشت است. اصّح آن است كه آن حضرت را در خانه خود دفن كردند، چنانچه روایت صحیح بر آن دلالت می‌كند. ابن شهرآشوب و دیگران روایت كرده‌اند چون خواستند كه آن حضرت علیهاالسلام را در قبر گذارند، دو دست شبیه دست‌های رسول خدا صلی الله علیه و آله از میان قبر پیدا شد، و آن حضرت را گرفت و به قبر برد.(مناقب ابن شهر آشوب؛ 3/414 با كمی اختلاف.) مفضّل از حضرت صادق‌ علیه‌السلام سؤال نمود: فاطمه علیهاالسلام را چه كسی غسل داد؟ حضرت فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام غسل داد؛ زیرا كه فاطمه، صدیقه و معصومه بود، و معصوم را به غیر از معصوم غسل نمی‌دهد، چنانچه مریم را حضرت عیسی علیه السلام غسل داد.(علل الشرایع؛ ص184) از حضرت صادق علیه‌السلام پرسیدند: به چه سبب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، فاطمه علیهاالسلام را در شب دفن نمود؟ حضرت فرمود: برای آن كه فاطمه علیهاالسلام وصیّت كرده بود كه آن دو مرد اعرابی كه هرگز ایمان به خدا و رسول نیاورده بودند، بر او نماز نخوانند.(علل الشرایع؛ ص185) از حضرت علی علیه السلام. از علت دفن فاطمه علیهاالسلام در شب پرسیدند؟ فرمود: زیرا كه او خشمناك بود بر جماعتی و نمی‌خواست آنها بر جنازه او حاضر شوند، و حرام است بر كسی كه ولایت و محبّت آن جماعت را داشته باشد، كه بر احدی از فرزندان فاطمه نماز كند.(امالی شیخ صدوق؛ ص523) حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام روایت كرده است، هفت كس بر جنازه حضرت فاطمه علیهاالسلام نمازگزاردند: ابوذر، سلمان، مقداد، عمّاریاسر، خذیفه، عبدالله بن مسعود، و من امام ایشان بودم. (خصال؛361)

منبع: بوی بهشت سوخته برگزیده از كتاب جلاءالعیون علامه محمّدباقر مجلسی اقتباس: علی لباف از صفحه (60 تا 73)

mohammad reza ghazi بازدید : 35 سه شنبه 12 فروردین 1393 نظرات (0)

همه ما خواهان سلامت و سعادت و نیکبختی در دنیا و قرار گرفتن در قرب الهی و محشور شدن با اولیاء خدا در آخرت هستیم. اما در بستر حرکت و تلاش در جهت رسیدن به اهداف متعالی فوق بعضاً در گرداب گناه و آلودگی گرفتار می‌شویم. می‌لغزیم، می‌لنگیم، می‌مانیم. فرصت سوزی می‌کنیم. هر بار تصمیم بر عدم تکرار گناه و لغزش می‌گیریم. توبه می‌کنیم. اما بار دیگر گرفتار می‌شویم. چه کنیم؟ چه تدابیری بیندیشیم؟ آیا ممکن است گناهان خود را به صفر نزدیک کنیم؟ آیا رسیدن به مقام (نه معصومیت) که به مرز عصمت ممکن است؟ ابوذرها، مقدادها، میثم تمارها، مالک اشترها، زینت‌ها، ام البنین ها، خدیجه کبراها و نیز در دهه‌ها و سده های اخیر شیخ انصاری‌ها، میرزا جواد ملکی تبریزی‌ها، امام خمینی‌ها چگونه بدان مقام‌ها رسیدند؟ بیایید اندکی بیندیشیم – تصمیم بگیریم – تمرین کنیم – عمل کنیم. پرواز را بیاموزیم و به آن قله‌های رفیع اخلاقی و عرفانی برسیم. هم به آرامش و نشاط دنیوی و هم به سعادت و خوشبختی اخروی برسیم. برای رسیدن بدین مقام چند گام ساده لازم است خداوند دین و قرآن و انبیاء و چهارده نور آسمانی را برای راحتی و سهولت طی طریق ما طراحی و ترسیم نموده، نه برای سختی و شکنجه و ناراحتی و عذاب ما. خداوند از رگ گردن به ما نزدیک‌تر از خود ما به ما مهربان‌تر است. پس چگونه و چرا باید ما را در رنج و عذاب گرفتار کند؟ دین اتوبان زندگی می‌سازد که هر کسی بخواهد می‌تواند در آن به طی طریق بپردازد. راه‌های پر سنگلاخ و پر پیچ و خم، از آن دور شدگان از دین است. استرس، اضطراب، اعتیاد، تنش، تلخی و گناه در بین دینداران حقیقی در کم‌ترین حّد خود می‌باشند. جالب و عجیب اینجاست که هر قدر امکانات رفاهی بیشتر، جوامع مدرن‌تر رسانه‌های صوتی و تصویری فرا گیرتر و پیچیده‌تر می‌شوند و تعداد تحصیلکردگان افزایش می‌یابد و آمار بی سوادان کاهش می‌یابد. بر آمار ناهنجاری‌های اجتماعی از جمله طلاق، اعتیاد، خشونت، قانون گریزی، ... و نیز ناآرامی‌های روانی و بداخلاقی‌ها افزوده می‌شود. چه باید کرد؟ برای پاسخ به سؤالات مذکور چه برنامه‌ها و توصیه‌هایی ارائه می‌شود؟ عارفان و عالمانی که خود به قله‌های فضایل اخلاقی و دوری از مصائب و معصیت‌ها رسیده‌اند چه گفته‌اند؟ جهت پرهیز از اطاله احکام اصلی‌ترین توصیه‌های سالکان و راهیان نور را با هم می‌خوانیم: به امید آنکه بدانیم و بخوانیم و عمل کنیم. 1- راحت‌ترین راه گناه نکردن، در محیط و فضای آلوده وارد نشدن در آب گناه مسموم کننده است. واقع شدن در فضای آلوده به گناه، مثل واقع شدن در محیطی آغشته به بیماری واگیر است. آثار مخرب آن اجتناب ناپذیر است. مگر در مورد افراد بسیار استثنایی مثل حضرت یوسف (علیه السلام) که وقتی وارد کاخ شد. کاخ نشینان را تغییر داد و خود تحت تاثیر محیط واقع نشد. همچنین آنگاه که وارد زندان شد. زندانیان را منقلب و متحول ساخت. اما در مورد افراد عادی این فرآیند به ندرت پیش می‌آید. لذا برای گناه نکردن دوری از گناه از ضروریات بسیار مهم بشمار می‌آید. مثلاً اگر در اتاقی، چند نفر در حال غیبت کردن هستند. تا زمانی که وارد آن اطاق نشده ایم از غیبت و آثار مخرب آن در امان هستیم. اما به محض ورود به آن مکان چه غیبت بکنیم چه بشنویم در هر صورت آلوده به گناه شده‌ایم. 2- دوری از دوستان و آشنایان و معاشرانی که اهل معصیت و گناه هستند. در آموزه‌های دینی انسان به آئین و مرام همنشین خود خوانده شده است. شخصیت و موقعیت هر کس را از طریق همنشینانش می‌توان محک زد. بنابر این برای پرهیز از گناه و لغزش نباید با کسانی که گناه می‌پراکنند، معاشرت نمود بنا به گفته امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) «طبع آدمی خوبی‌ها و بدی‌ها اخلاقی و رفتاری دیگران را از آن خود می‌کند. پس با خوبان معاشرت کنید تا از خوبان و پاکان به شمار آیید.» 3- بیکاری مساویست با بیماری و هم نشینی با شیطان. لذا هرگز بیکار نباشید. 24 ساعت شبانه روز را به 3 قسمت مساوی تقسیم کنید. 8 ساعت خواب، 8ساعت کار، 8ساعت بی کار این 8ساعت بیکاری را با برنامه ریزی مطلوب و مشروع پُر کنید. به طور مثال 5/1ساعت مطالعه کتاب‌های اخلاقی، دینی، عرفانی و تربیتی، 1ساعت عبادت، نیم ساعت ورزش، 1ساعت با همسر بودن، 1ساعت با فرزند یا فرزندان گذراندن، 1ساعت ارتباط با خویشان و اطرافیان (تلفنی – حضوری)، 5/1ساعت استفاده مطلوب از برنامه‌های صدا و سیما و .... 4- برای دوری از بدی‌ها و پلیدی‌ها و گناهان همین بس که از آنچه در دیگران می‌بینیم و نمی‌پسندیم. دوری کنیم. این سفارش علی (علیه السلام) است که فرمودند: برای تربیت خود همین بس که از آنچه در دیگران می‌بینی و نمی‌پسندی دوری کن. ( غرر – ح 3241) (لقمان را گفتند ادب از که آموختی؟ گفت: از بی ادبان) 5-مطالعه سر گذشت انسان‌های بزرگ اسلامی، ایرانی و جهانی، تأثیر فوق العاده ای در رویکرد و عملکرد هر انسان بی غرضی خواهد داشت. این مهم را در فرآیند مبارزه و مقابله با گناه فراموش نکنید. خداوند از رگ گردن به ما نزدیک‌تر از خود ما به ما مهربان‌تر است. پس چگونه و چرا باید ما را در رنج و عذاب گرفتار کند؟ دین اتوبان زندگی می‌سازد که هر کسی بخواهد می‌تواند در آن به طی طریق بپردازد. راه‌های پر سنگلاخ و پر پیچ و خم، از آن دور شدگان از دین است 6- عوامل و عناصر تحریک کننده غرایز و شهوات همچون – فیلم‌ها، عکس‌ها، و کتاب‌های مبتذل بنزینی بر روی آتش نفس امّاره خواهد بود. بنزین را از آتش دور کنید. 7- شیرینی و حلاوت، دوری از گناه را همواره در ذهن و زندگی تداعی و تکرار و تلخی و نتیجه ملال آور گناه را نیز یادآوری کنیم. از آینده به امروز نگاه کنیم. سریال زندگی خود را بنویسیم و فرآیند و پایان سریال را با خوبی‌ها و زیبایی‌های اخلاقی طراحی کنیم تا هر بیننده و خواننده سناریوی سریال زندگی ما، با دیده تحقیر آمیز به ما ننگرد. 8- خود را به دو بال پرواز پر فراز آسیب‌ها و آفت‌ها مجهز کنیم. دو بال پرواز دین است و دانش، بدون دانش ، دین پوسته‌ای بی مغز و بدون دین، دانش چراغی در دست دزد خواهد بود. (که گزیده‌تر برد کالا) – منظور از دین اکتفا به چند رکعت نماز و سالی یک ماه روزه و مرتب به زیارت رفتن و بر سجاده نشستن و ذکر زبانی اکتفا کردن نیست. منظور دینداری علاوه بر این‌ها خدمت بی توقع به مردم، پر کردن اوقات زندگی با خوبی‌ها، ادب در برابر عالمان و عارفان و والدین و معلمان. مهار خشم و غیبت و حسادت و نیک همسرداری کردن و تلاش در جهت تربیت دینی فرزندان، مشارکت در سرنوشت جامعه، این‌ها موانع عمده‌ی آلوده شدن به بیهودگی و گناه و بطالت است. 9- پرمودا باترا روانشناس هندی می‌گوید بزرگ‌ترین آتش‌های جهان را با یک فنجان آب می‌توان خاموش کرد. کافیست زمان را در یابید. یعنی به موقع اینکار انجام گیرد. زمانی که جرقه‌ای زده شد و آتش به تازگی در حال خود نمایی است همان موقع با یک فنجان آب آتش خاموش می‌شود. آسیب‌ها و گناهان را نیز در همان آغاز باید مهار کرد. بی مبالاتی و اهمال دامنه آنرا به سراسر زندگی گسترش داده و خاموش کردن آن کار بسیار دشوار و گاهی ناممکن خواهد بود. اگر چه گناه نکردن آسان‌تر از توبه کردن است، اما بلافاصله توبه کردن و خاموش کردن جرقه‌های گناه، اقدامی است که در فرآیند پرهیز از گناه و پاک شدن و پاک ماندن ضروریست

 منبع:tebyan.net

mohammad reza ghazi بازدید : 24 سه شنبه 12 فروردین 1393 نظرات (0)

چو بينی يتيمی سرافکنده پيش مده بوسه بر روي فرزند خويش يتيم ار بگريد که نازش خَرَد و گر خشم گيرد که بارش برد الا تا نگريد که عرش عظيم بلرزد همه گر بگريد يتيم!

امام علی(ع) میفرماید: هر زن و مرد مؤ منى وقتى از روى ترحم و لطف و مهربانى دست خود را بر سر يتيمى بكشند، به هر تار مويى كه از زير دست آنان بگذرد خداوند به آن حسنه عطا مى فرمايد. یادمون باشه یتیم نوازی پاداش بزرگی داره...یتیم ها رو هیچوقت فراموش نکنیم

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
نشسته ام که بهاری به این خزان بدهی به غصه های دل من خودی نشان بدهی چقدر مانده زمان؟ تا زمان آن برسد که ما شکسته دلان را دوباره جان بدهی وضو گرفته ام از اشک چشم و منتظرم خودت بیایی و در کربلا اذان بدهی . اللهم عجل لولیک الفرج ...
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 12
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 12
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 13
  • بازدید ماه : 27
  • بازدید سال : 59
  • بازدید کلی : 940
  • کدهای اختصاصی
    تاریخ روز
    با سلام بازدید کنندگان محترم اینجناب از شما درخواست دارم که بعد از خواندن مطالب نظر خود را برای ما ارسال کنید